۱۳۹۱-۰۴-۱۸

استبداد و تجربه ی حس شرم

متن زیر برگرفته از کتاب " در ستایش شرم" نوشته ی آقای حسن قاضی مرادی می باشد که در آن جامعه شناسی حس شرم در ایران را مورد بررسی قرار داده است.
قبل از نوشتن متن کتاب یک توضیح مختصر بدهم که منظور از حس شرم، حجب و حیا یا شرمندگی و خجالت زدگی نیست بلکه منظور پی بردن به خصوصیات اخلاقی یا رفتاری است که منجر به نتایج نادرست یا خلاف انتظار شده است.
وقتی چنین حسی در ما بوجود بیاید از خود عصبانی می شویم و به رفع این خصوصیات اخلاقی نادرست در خود می پردازیم.
در واقع شرم به معنای خشم به خود گرفتن و انقلاب درونی است و باعث رشد و تعالی انسان می شود و با خجالت زدگی که باعث سرافکندگی می شود تفاوت دارد.
در اینجا قسمتی از کتاب را انتخاب کرده ام که در آن به شیوه های طرد شرم (خصوصیات بد اخلاقی را دیدن و در صدد اصلاح برآمدن) در استبداد پرداخته است و در آن پذیرفتن حس شرم از سوی حاکم خودکامه، به منظور نفی مطلق بودن اراده ی خودکامه است.
متن کتاب:
" سرور مستبد با نتایج ویرانگر و فاجعه بار تصمیمات و دستوراتی که بروز اراده ی خودکامانه و مطلق اوست دست کم به سه صورت عمل می کند:
1-اعلام می کند که تصمیمات و دستورات او مطلقا ً صحیح است و عامل هر چه نتایج مصیبت بار آن تصمیمات و دستورات خوانده می شود، دشمنانی هستند که پیوسته علیه او و علیه همه ی مردمان به توطئه گری مشغول اند. این دشمنان، که البته بسیار قدرتمند اند، با بسیج بیشترین امکانات خود موانعی ایجاد می کنن تا تصمیمات او به نتایج یقینا ً موفقیت آمیزشان نرسد.
بدیهی است که این دشمنان خارجی، عوامل داخلی نیز دارند که آنان نیز از هر موقعیتی برای ناکام گذاشتن حکومت برای اجرای کامل و یکسر موفقیت آمیز تصمیمات و دستورات سرور مستبد استفاده می برند.
در همه حال، تداوم حکومت استبدادی و تداوم استیلای اراده ی خودکامانه ی سرور مستبد بر جامعه، به وجود دشمنان خارجی ِ واقعی و یا فرضی و عوامل داخلی آنان - که حتما ً واقعی اند - بستگی دارد.

2- اگر سرور مستبد نتواند دشمنی را به عنوان عامل به شکست انجامیدن اهداف و نتایج مصیبت بار تصمیمات و دستورات خود، معرفی کند اعلام خواهد شد که، به یقین، تصمیم دیگری نمی شد گرفت و فقط همان کاری را می شده و می باید کرد که او دستورش را داده بود.....این گفته که: "من این کار را کردم چون به طور مطلق هیچ کار دیگری نمی شد کرد" گفته ی همه ی سروران مستبد است......دیده می شود سرور مستبد تصمیمات خود را در صورتی که به نتایج نامطلوب برسد تغییر می دهد......این تغییر از طریق تجربه ی حس شرم و از مسیر نقد خویشتن انجام نمی دهد.بنابراین تغییر در تصمیمات او چنین توجیه می شود که اگر او نظر و تصمیم اش را تغییر داده به خاطر امکان سو استفاده های دشمنان خارجی و عوامل داخلی آن ها از تصمیمات پیشین او بوده است. او تصمیم خود را تغییر می دهدفقط برای این که جلو سو استفاده ها را، که بدون شک به مردم آسیب می زند، بگیرد.

3-سرور مستبد هر شکست خود در تحقق اهداف از پیش تعیین شده و یا هر پیامد ویرانگر و مصیبت بار تصمیمات و اَعمال اشتباه و یا خودکامانه ی خود را - که تماما ً به خاطر منافع و مصالح شخصی اش است - همچون موفقیت و پیروزی تام و تمام اعلام می کند. او اعلام می کند این دشمنان مملکت اند که می کوشند هر موفقیت او را همچون شکست و مصیبت بنمایند. آنان که موفقیت ها و دستاوردهای حکومت شخصی او را نمی بینند، یا فریب خورده و یا خائن اند. مردم نیز اگر بتوانند نتایج برنامه ها و تصمیمات او را درک کنند، بی تردید، خواهند فهمید چه موفقیت هایی نصیب شان شده و یا در انتظارشان است.
در این رویکرد نیز تجربه ی حس شرم ناممکن می شود."

در ادامه ی این کتاب به تاثیر استبداد در فقدان حس شرم در میان مردم می پردازد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر