از قافله ام جا ماندم
درست بيست و دو سال پيش .
ــ جا ماندم ..
غربت نشين اين روزگار چرك شدم
روزگاري كه ــ
نه از جنس من است ،
نه از براي من .
رسم عجيبي ست ، دنيا !
از روزگارش مي ناليم و ، مي نالم
و روزنگار زمين گير شدنمان را ــ
جشن مي گيريم !
نمي دانم ...
قلمم زير بار دردها ، ترك برداشته !
با اين حال
هنوز هم به دوست ، لبخند تحويل مي دهم
و گاه به گاه و زود به زود
قهقهه بلند سر مي دهم
و لاپوشان مي كنم
آنچه درونم متلاطم است ــ
امروز آغاز بيست و سومين سالگرد
غربت نشينيم هست
به رسم عادت
تولدم ــ
مبارك !!
ساده باش مثل آب
پاسخحذفچون ما نيز تو را ساده، دوست داريم مثل آب
به خاطر چيزايي كه بهمون ميدي چه غمناك چه شادناك
ممنون و تولـــــدت مبارك