"بدتر از همه این بود که جامعهی ایران هیچ خشم و نفرتی نسبت به فساد نشان نمیداد. در بسیاری موارد به حقهبازان ِ
سرشناس احترام میگذاشت و بدکاریهای آنان را تصویب میکرد. هیچ جنبش سازمان یافتهای علیه دزدی و اختلاس
تشکیل نشده بود. تعداد ناچیزی از کسانی که متهم به دزدی میشدند تحت تعقیب قانونی قرار میگرفتند و تعداد کمتری
محکوم و مجازات میشدند. دزدان بزرگ تقریباً همگی از چنگ قانون میگریختند و حقهبازان مشهور میتوانستند
با اندکی کسر آبرو همچنان در دستگاه دولت به کارشان ادامه دهند.
با اندکی کسر آبرو همچنان در دستگاه دولت به کارشان ادامه دهند.
تقریباً هیچ چیزی در برابر انحطاط اخلاقی ایستادگی نمیکرد، نه آداب و رسوم عمومی؛ نه امانت قضایی، نه مطبوعات
منعکس کنندهی افکار مردم و نه یک رهبر آرمانگرا.
بی اغراق میتوانم بگویم که حکومت ایران یک حکومت فاسد است که بوسیلهی افراد فاسد و برای افراد فاسد بوجود آمده است.
در سرزمین شیر و خورشید افراد درستکار یک پدیدهی شگرف و مخالف با اصل را تشکیل میدهند."
آمریکاییها در ایران - آرتور میلسپو - ترجمهی عبدالرضا هوشنگ مهدوی، نشر البرز، 1370